۱۳۸۷ بهمن ۱۹, شنبه

دختر عمه نرگس

دختر عمه نرگس
سلام من شهابم سپیده جوون لطف کردن و اجازه دادن یه کم از خاطراتم بنویسم این داستاناسمش دختر عمه نرگسماجرا بر میگرده به 5 سال پیش من یه پسر 20 ساله شر بودم که تو فامیل بی نهایت مورداطمینان همه بودم و همه شر بازیام واسه بیرون خونه بود خلاصه عید سال 81 بود عمه ایناماز همدان اومده بوودن شمال ویلای ما برنامه ریزی این بوود که تا 5 بمونیم خلاصه کلی خوشمی گذ شت تا روز 6 یا 7 بوود من رفته بوودم حمام همه هم رفته بوودن دم ساحل منم که فکرمیکردم هیچکی نیست راحت با حوله اومدم بیرون یه دفه احساس کردم یه نفر توو حاله اروومرفتم لای درز در نگاه کردم دیدیم نرگس دختر عممه نرگس یه یه سال از من بزرکتر بوود یهدختر کندمی رووشن با چشای سبز و موهای طلایی زیتونیخیلی خوشگل که کمر باریکش و سینه های تپل رونای خوشتراشش دل هر پسری روو میبرد خصوصاکه عادت داشت تنگ ترین کوتاه ترین و باز تریین لباسای تووی مغازه ها روو بخره و بپوشهخلاشه دیدم نرگس جوونم نشسته و داره با دقت توو گوشی من فضوولی میکنه اول میخواستمبپرم بیروون بترسوونمش اما خوب که دقت کردم دیدم بد جووری رفته توو حال خودش گوشی منهم که به قوول بچه ها آرشیو سکس که زنگم میخوره بعضی وقتها خلاصه یه کم که گذشت دیدمدستشو برد توی یقه گشاد تی شرتش و بعد زیر سوتینش باورم نمیشد همیشه حدس میزدم دخترهاتی باشه اما باورم نمیشد اینفدر زیاد نترس باشهبعد دروو برش روو نگاهی کرد رفت دمه پنجره یه نگاهی بندازه به ساحل منم سریع رفتم تووحمام آب روو باز کردم که فک کنه من حمومم میدوونستم میاد نگاه میکنه یه 3 دقیقهوایسادم بعد آرووم اومدم بیروون دیدم در روو بسته منم آرووم بازش کردم دیدیم نرگسجوونم دستش توو سینشه بعد یه کم صدای گوشی روو بلند کرد بعدشم تاپ و سوتینشوو زد یالامن داشتم از حال میرفتم وقتی اوون سینه های خوشگل خوشتراش درشتشوو دیدم دیدن صحنه وررفتن یه دختر با خودش خیلی حال میده من که داشتم از حال میرفتم از لذت دوستان کهتجربه دارن میدونن چی میگم خلاصه بعد از یه کم که با کلیپاور رفت رسید به کلیپ 8 دقیقه ای میدونستم کدومه از روو صداش بعد از اینکه حسابی تامااز اوونجا که یه کم کرم دارم بعد اینکه یه کم به اووج رسید و داشت به ارضا نزدیک میشدمن که دیگه کم کم لباسامم پوشیده بوودم یه سرفه بلند کردموو در اتاق یه هو باز کردمتفلک نرگسم نمیدونست اول دستشوو در بیاره اول لباسهشوو پائین بیاره یا گوشی من رووبزاره سر جاش منم بر بر نگاش میکردم لباسشوو کشید پایین منم که واسه حرف نمیموونم گفتمفضوولی بده بدوون اجازه گوشی ادما مثل دفتر خاطرات میمونه ها آخه نرگس روو دفترخاطراتش خیلی حساس گریش گرفته بوود عصبی رفت بیرونبعدشم من اصلا به روی خوودم نیاوردم انگار نه انگار فقط روز دهم بوود 4_5 تا کلیپ تووپبراش بدوون اینکه بفهمه ریختم فرداش دیدم خیلی مهربوون نگام میکنه خلاصه گذشت تارسیدیم به سیزده بدر من روز قبلش خیلی بدمینتون بازی کردم و هوا یه هوو سرد شد و منسرما خوردم بد ججور گفتم واسه سیزده من نمیتوونم بیام تا لاهیجان بقیه برن اوونا امگفتم صبح زوود میریم ساعت 6 منم تخت خوابیدم تا ساعت 10 بیدار که شدم رفتم دست وروشستم و رفتم صبحانه درست کردم احساس کردم یه نفر بالا رفت حمام آخه ویلا دوبلکس گفتماشتباه میکنم همه رفتن بیروون داشتم چای میخوردم که دیدمیه صدای ناز گفت سلام دیدم نرگس منم از خدا خواسته گفتم سلام خانوم خانوما خوبی چرانرفتی گفت مریض بوودم گفتم خوب شد نرفتی منم تنهایی میپوسیدم بیا بخخور خلاصه صبحانهخوردیم من دیدم از این فرصت بهتر نمیشه گفتم بیا با هم فیلم ببینیم یه فیلم سوپر داشتمتوو لبتاپم تووپ تووپ اول یه 20 دقیقه ای معمولی معمولی بود بعد یه هو میرفت سر اصلمطلب پرسید چه فیلمیه شهاب منم که میدوونستم چه جوور فیلمی میخواد گفتم خانوادگی بشینببین خلاصه دیدیم تا رسیدیم به اصل مطلب یه هوو جا خورد گفت همش اینه گفتم نه اما اینمجزو فیلم دیگه میخوای خاموش کنم گفت نه یه کمکه گذشت کفتم ولی دختره خووب بلده ها چکار کنه حیف که این جور دختری تو ایران نیست گفتاره اما خووب اگه پسرای ایرانی به خووبی این پسره حال بدن دخترا واسشوون جوون میدن منمفرصت از دست ندادم گفتم خووب من بهتر از اینا حال میدم اما کو دختر باحال یه لب گرفتممن زد عقب گفتم دیدی حتی تو ام فقط حرف میزنی یه لب بلد نیستی بدی همه دختر ایرانیاهمینن بهش بر خورد میدوونستم نرگس سر لج بازی خصوصا با من حاضره حامله ام بشه بازمگفتم دیدی دیدی گفت نخیر لب ندادم چوون اجازه نگرفتی گفتم مثلا اجازه میگرفتم میدادیعمرا گفت حالا منم سریع گفتم اجازه هست هیچینگفت منم گفتم سکووت علامت رضاست بعد یه کم اوومدم جلوو دستممو انداختم روو شونه هاشو گفتم با اجازه لب گذاشتم روو لبش اونم جواب داد منم جراتم بیشتر شد کم کم لبمو عمیقتر و سکسی تر کردم اوونم جواب میداد منم کم نذاشتم دستمو از روو شونه هاش بردم رووگردنش کم کم روو سینهاش خوب میدوونستم چطوور میشه یه دختر روو حشری کنم کم نذاشتماوونم پا به پا میوومد حسابی داغ شده بوودیم منم دستم روو بردم زیر وقتی دستم رسید بهسینه های بلووریش دیگه طاقت نیاوردم با اون یکی دستم از روو تاپ زرشکیش قزن سوتینشووباز کردم با یه حرکت تاپ و سوتینشوو با هم بیروونکشیدم او ل خجالت کشید اما خووب من هم قوی تر بوودم هم سکسی تر نذاشتم عقب بزنه بالبام لباشوو بستم که جیغ نزنه با دستامم سینهاشوو حال میدادم حالا ارووم تر شده بووداز چشاش میخوندم اوونم میخواد لباموو بر داشتم و اوون سینه های خوشگلش روو کردم توودهنم یکی یکی اول چپیه لامسب بد خوشگل گنده بوودن دستامم بیکار نبوودن از روو شلوارداشتن به کسش حال میدادن کم کم بی حال شده بوود منم دگمه شلوار زیپش رو باز کردم تابیاد بخودش بیاد لخت لخت روو مبل بووود با دهنم افتادم به جوون کسش خیلس داغ و خوش بووتمیز بوود تازه تراشیده بوود منم کم نزاشتم دیدمداره صداش بلند تر میشه منم بیشتر وتند تر میخوردمش تا حسابی سر حال بیاد با دستامم باسینه هاش ور میرفتم دیدیم ناله هاش داره به جیغ تبدیل میشه فهمیدم داره ارضا میشهسرعتم روو بیشتر کردم تا لرزید یه جیغ بلند زد ارضا شده بوود منم کنارش بی حال افتادمتا دیدم بعد 2 دقیقه گفت نه مثل اینکه یه پسر یلد توو ایران پیدا میشه گفتم اره اگهیه دختر باحال پیدا شه دیدم بلند شد زیپ شلوارم روو باز کرد و مثل کیر ندیده ها افتادبه جون کیرم مالید بوو کرد کرد توو دهنش شرووع کرد ساک زدن واقعا بلد بوود داشتم حالمیکردم یه هوو گفت بزرگش نکن میترسما گفتم مننمیکنم توو داری میکنی گفت دیگه توو دهنم جا نمیشه ها منم یه کم توو سکس خشنم بعداینکه حسابی بزرگش کرد با دستام سرش گرفتم اوون جوری که میخواستم جلوو عقبش کردم بهنفس نفس افتاده بوود تفلکم گفتم داره میاد گشیدم بیروون دیدم خودش دووباره کردش توودهنش تا آبم اوومد همه آبمو خورد گفتم خیلی تشنته با یه لحنی گفت آره آب داغ میخواستمخلاصه بی حال افتادیم رو هم تا من پاشدم نهار درست کردم خوردیم جالب این بوود نه منلباسامو پوشیدم نه اون بعد نهار هم یه سکس تووپ دیگه داشتیم که بعدا میگم

۳ نظر:

ناشناس گفت...

من نميدون.يه مثل تركي هست كه ميگه:ورن آشي ايچرلر.يعني آشي كه بهت ميدن رو بايد بخوري.هركي بهت داد بايد بكنيش

ناشناس گفت...

فکر می کنم ما ابرانیها موجودات بدبختی هستیم
اگر جووون ایرانی مشکل جنسی اش حل باشه یعنی کاباره ای یا متلی باشه که خودشو خالی کنه هیچ وقت از این داستانها نمی نویسه
به قول معروف ایرانیا فکرشون تو کاره آلتشون آزاد خارجیا آلتشون تو کاره ذهنشون آزاد
÷یشنهاد می کنم داستانهایی را بنویسید که ریشه در حقیقت و بازگو کننده ی مشکلات جنسی جوونا باشه
بازم از تلاشهاتون تشکر می کنم

ناشناس گفت...

How to play Baccarat - Worrione
Baccarat is played by two teams of two. (or three) the game is played 제왕 카지노 between two teams. 샌즈카지노 When the two 바카라 사이트 teams are playing, two people can play with a partner.